کد مطلب:314439 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210
شب تاسوعا همان زن و شوهر آمدند
4. ایام محرم الحرام 1416 هجری قمری بود روز 28 محرم وارد تكیه خلوص شدم در قم واقع است یكی از امنای تكیه حدود 57 سال داشت، ایشان متصدی هیئت بود، گفت شب تاسوعا دو سال قبل زن و شوهر جوانی از تهران به هیئت ما در همین حسینیه آمدند غذا خواستند، گفتم: غذا تمام شده است. گفت: ته سفره چه دارید؟ عرض كرد چیزی نمانده است، اما مقداری ته سفره تكه های نان هست.
گفت: همین دو لقمه كافی است. شوهر زن جوان گفت: ما بچه نداریم مانعی در ما وجود دارد، از كدام یك می باشد نمی دانیم و خداحافظی كردند و رفتند. و بعد از یك سال شب تاسوعا همان زن و شوهر آمدند و دارای فرزند پسری شده بودند و گفتند: این پسر بچه را از بركت و عنایات حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام داریم، سال گذشته به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام توسل داشتیم و نذر هم
[ صفحه 385]
برای حضرت كرده بودیم كه ادا كردیم، این است كرامات حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام.
گفت: همین دو لقمه كافی است. شوهر زن جوان گفت: ما بچه نداریم مانعی در ما وجود دارد، از كدام یك می باشد نمی دانیم و خداحافظی كردند و رفتند. و بعد از یك سال شب تاسوعا همان زن و شوهر آمدند و دارای فرزند پسری شده بودند و گفتند: این پسر بچه را از بركت و عنایات حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام داریم، سال گذشته به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام توسل داشتیم و نذر هم
[ صفحه 385]
برای حضرت كرده بودیم كه ادا كردیم، این است كرامات حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام.